امروز داشتم فکر می‌کردم دوست دارم وقتی مُردم، بدنم رو بسوزونن و خاکسترم رو بریزن توی رودی که به دریا می‌ریزه؛ تا برسم دریا، ابر بشم، ببارم، دوباره دریا بشم و ذره‌ای از من تا ابد بین این چرخه دریا بشه و بباره.