شاید تو جهان‌های موازی متعدد من دختری ژاپنی باشم که هر صبح صندل‌های چوبی می‌پوشه و با دوستش اوتاکو به کلاس خیاطی می‌رن. وقتی برمی‌گردم خونه به خواهرم هیسانو که به تازگی شونزده سالش شده، درست کردن سوشی رو یاد می‌دم و شب که از راه می‌رسه واسه کلاس خیاطی فردا لباس می‌دوزم و از خستگی همون‌جا خوابم می‌بره.

تو جهان دیگری اما من یه دختر روستایی‌ تو هلندم که روزها به پدرم کمک می‌کنم تا تو مزرعه‌ی کشت لاله کار بکنیم و عصرها به مادرم کمک می‌کنم تا اون بتونه به اسب‌ها و گاوها رسیدگی کنه و منم به سر و وضع خونه‌ی چوبی وسط مزرعه بزرگمون برسم و حواسم به چهارتا خواهر و برادر کوچک‌تر از خودم هم باشه. و البته شبا از خستگی بی‌هوش می‌شم.

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
این‌جا
People change, things go wrong. shit happens, but life goes on
قالب: عرفان