به سرم افتاده که یک کسب و کار خونگی رو شروع کنم و رب، مربا و میوههای خشک خونگی بفروشم. از الان به دیزاین ظرفهاش، لوگو و اسمش، بکگراند استوریهای پیج، چاپ کردن برچسب، لیست قیمت و هزارتا چیز دیگه فکر میکنم و احساس میکنم همین الآنه که از بمباران ایدههام بترکم! :)))
نمیدونم چرا این چندباری که به پنل و پاسخها سر زدم فکر میکردم جواب تو رو دیدم. الآن متوجه شدم اینطور نبوده :/
هرجور ترشیای😁 یه سوال؛ ترشیای هست که بیشتر برای همون طرفا باشه؟ اینجوری هیجانانگیزتره :))
آقا این کسبوکارتون هروقت راه افتاد خبر بدیها، مشتری هستیم : دی
نمیدونم دقیقا! :)) چون اینجا تقریبا ترشی همه چی رو درست میکنن! حتی موز؛ که من زیاد دوستش ندارم.
فعلا نه خونهم که بشینم برنامه بریزم واسهش و نه وقت شده از امتحانام. ولی حتما خبر میدم *_*
نه. منظورم این بود لواشک چطور؟! لواشک درست نمیکنی؟ که خب ظاهرا به اونم فکر کردی خودت. مثلا میخواستم بهت ایده داده باشم:)))
آهان. مرسی در هر صورت :))
من اینجور وقتا چند کیلومتر تو خونه راه میرم از هیجان :)))
عه منم تو حیاط :))) سرم گیج میره حتی :))
یا هم میرم میشینم روی تاب و اونقدر فکر میکنم که درنهایت مغزم میگه من تمومم، خودت ببین چیکار میکنی :))
لواشک چی؟!
الان خودمون آلو و زردآلو داریم، ولی شلیل و هلو هم میتونم اضافه کنم به لیست، یا آلبالو مثلا. بستگی داره چی سفارش بگیرم.
خیلی عالیه :)
نیرو جذب نمیکنی؟ سر سال میشی کار آفرین نمونه :)
جذب کردم یه نفر، مامانم :دی
ببینیم چی پیش میاد :)
ترشی موز؟ :)) نشنیده بودم تا حالا. خوبه پس متنوعه. آخ جون *_* انشاءالله زودتر راه بیفته :)